من زنـــم نگاه به ناتوانییهایم نکن اگر بخواهـــــم ...... تمام هویت مـــــردانه ات را به خــــاک و آتــــش خواهــــم کشیــــد
از وقتــے ڪـﮧ نيسـتے،خـدا مے دانـد، چقــدر آب به صـورَتـم پـاشيـدم لعنــتے .. اين کـابوس انقــدر واقعے ست که از خواب بيــدار نمے شـوم
وقتے בو عـآشق از هم جـُבآ میشـטּ . . . בیگــہ نمــے تـونــــــــــטּ مثل قبل בפּوست بـآشـטּ . . . چـوטּ بــہ قلب همـבیگــہ زפֿـم زבטּ . . . نمیتـونـטּ בشمـטּ همـבیگــہ بـآشـטּ . . . چــوטּ زمـآنــے عـآشق بـوבטּ . . . تنــہــآ مـــےتـونـــــــטּ آشنـآتریـטּ غریبــہ برآے همـבیگــہ بـآشـטּ
یه جاهایی باید از تنهاییت لذت ببری
تا دیگران از بازی دادنت لذت نبرند!!!
خــدایا ؟
کــمــی بــیـا جــلــوتــــر . .
مــی خــواهـــم در گوشــت چــیــزی بــگــویم . . . !
ایـن یـک اعــتـراف اســت . . .
مــن ..
بــی او ..
دوام نــمی آورم
روی تخته سنگی نوشته شده بود:
اگر جوانی عاشق شد چه کند؟...
من هم زیر آن نوشتم:
باید
صبر کند...
برای بار دوم که از آنجا گذر کردم
زیر نوشته ی من کسی نوشته بود:
اگر صبر نداشته باشد
چه کند؟...
من هم با بی حوصلگی نوشتم:
.....بمیرد بهتراست
برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم.
انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد.
اما.............
زیر تخته
سنگ جوانی را مرده یافتم.....!
افسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟
اگر نباشی دیگری جایت را میگیرد!!!
به همین سادگی...
شـده ام مـعـادلہ ے چنـد مَـجهـولے
ایـن روزهـا
هـیـچ ڪس …
از هـیـچ راهے
مـرا نـمـیـفهمـَد …
لحظـــهـــ هــایَم مـــال تــو
بـه قیمتـــِ صـِـفر " تومــَن"
هَمین کــِ "تـــو" کِنـــار "مــَـن" باشی
ثروتمــندترین انسانـَم ...
آب نریختـــــم که برگردی
آب ریختـــــم تـــا پاک شود
هر چه رد پای توست ، از زنـــدگیـــ ام…!
اعتـــــراف مـــی کُــنــم. . ..
بــــرای"داشـــ ــتــنِ"تـــو هــــیــچ کـــاری نکـــردم. . .
امــــا برای "فرامــوش" کــردنـــت
هــرکـــآری مــی کُنـــم. ..
می گویند از تـو ننویسم !
در خون من گردهمایی لبخند های تو بر پاست..
این را چه کسی می تواند بفهمد ؟!
سیگار فروش ِ گوشه ی خیابان هم فهمید
و تو هنوز نمیدانی
من دود میشوم
این سیگارها بهانه است ....
هرگز فالگیر نبودم ،
تنها ..
می خواستم ،
دستت را بگیرم
من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی
که سُر نخوری !
که گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای ..
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ،
عاشق تــوام …
بـاز در کـلبـه تـنـهـایـی خـویـش
عـکـس روی تـو مـرا ابـری کـرد
عـکـس تـو خـنـده بـه لـب داشـت
ولـی،
اشـک چـشـمـان مـرا جـاری
کـرد ..
اگه نمیدونی معادله عشق چیه برو ادامه مطلب
یک نفر.
یک جایی...
تمام رویایش لبخند توست...!
و زمانی که به تو فکر میکنه
احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه
پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقتو
به خاطر داشته باش
یک نفر...
یک جایی...
در حال فکر کردن به توست...!!!
زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…
هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم
غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم
که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم
ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم
نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم
از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم
زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم
تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم
هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم
قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت
به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم
زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما
بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم
درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی
که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم
به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند
که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم
غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم
بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم